# هر روز از کار اداره می زنیم تا به کارخانه برسیم
#برای اینکه ضد حال نخورد ، همیشه در گذشته اش زندگی می کند.
#هر کسی ساز خودش را می زند تا کار دیگری را بسازد.
#آنقدر به خوشبختی پیله کردم تا پروانه شدم.
همیشه روی دست هایم راه می روم تا نگویند بالای چشمت ابروست.