تنهـــــــــایی ام هواپیـــــــــــــــماییست
که هر کســـــــــی بر من سوار می شود
چمدانی تنهاترم می کند.
هر پرواز
مسافرانی جای مسافرانی که رفته اند می نشینند
وبه تنهایی من ادامه می دهند
دلــــــــــم چتر نجاتی ست
که بارها
تا مــــــــــــرز باز شدن رفته است
تا باور کنند
با همه غمگینی ام
به فکر شادی دیگرانم
.
.
.
شهرهای زیادی رفته ام
فرود آمده ام
و دوباره برخاسته ام
اما فکر نمی کردم
این روح سردم
آشیانــــــــه ای گرم باشد
برای پرنده ای
در این آبادی دور...
...........................................................................................
...........................................................................................
و دعوتید به این خانه های روشن با مهربانی وارد شوید.